Farsi Dictionary

Prompt

بيدرنگ ، سريع كردن ، بفعاليت واداشتن ، برانگيختن ، سريع ، عاجل ، اماده ، چالا ك ، سوفلوري كردن.

Promptbook

نسخه نمايشنامه كه به سوفلور نمايش اختصاص دارد.

Prompter

سوفلور، وادار كننده.

Promptitude

چالا كي ، سرعت ، سريع العملي ، زرنگي.

Prompt response

پاسخ سريع

prompted

درخواست

prompting

باعث

promptly

بي درنگ

Keyword

Criteria