(program) برنامه ، دستور، نقشه ، روش كار، پروگرام ، دستور كار، برنامه تهيه كردن ، برنامه دار كردن.
برنامه ريزي شده ، برنامه دار.
مقابله برنامه ريزي شده.
برنامه نويس.
تهيه كننده برنامه ، طرح ريز، برنامه ريز.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains