Farsi Dictionary

Programme

(program) برنامه ، دستور، نقشه ، روش كار، پروگرام ، دستور كار، برنامه تهيه كردن ، برنامه دار كردن.

Programmed

برنامه ريزي شده ، برنامه دار.

Programmed check

مقابله برنامه ريزي شده.

Programmer

برنامه نويس.

Programmer

تهيه كننده برنامه ، طرح ريز، برنامه ريز.

Keyword

Criteria