Farsi Dictionary

Principal

عمده ، اصلي ، مهم ، رءيس ، مدير مدرسه ، مطلب مهم ، سرمايه اصلي ، مجرم اصلي.

Principal

اصلي ، عمده ، مايه ، مدير.

Principal parts

(در افعال انگليسي) قسمتهاي اصلي زمانهاي فعل كه ساير زمانها را از ان ميسازند.

Principality

شاهزادگي ، قلمرو شاهزاده.

Principalship

رياست.

Keyword

Criteria