Farsi Dictionary

Primo

اولا ، ابتدايي.

Primogenitor

اجداد، نياكان.

Primogeniture

نخست زادگي ، ارشديت ، حق ارشدي.

Primordial

بسيار كهن ، خاستگاهي ، اصل نخستين ، عنصر نخستين ، اساسي ، اصلي.

Primordium

مرحله نخست ، اغاز، ابتداء ، منشا.

Keyword

Criteria