Prest |
قرض ، وام ، قرضه ، پيش پرداخت. |
Presternum |
قسمت جلو قفسه سينه پستانداران. |
Prestidigitation |
(hand of sleight=) تردستي. |
Prestidigitator |
ادم تردست. |
Prestige |
حيثيت ، اعتبار، ابرو، نفوذ، قدر ومنزلت. |
Prestigious |
با اعتبار، باحيثيت. |
Prestissimo |
(مو.) باضربات تند (بنوازيد)، تند. |
Presto |
(مو.) باضربات تند (بنوازيد)، تند. |
Prestress |
باسيم وميله اهن تقويت كردن ، تحكيم كردن. |