Farsi Dictionary

Precipitate

بشدت پرتاپ كردن ، شتاباندن ، بسرعت عمل كردن ، تسريع كردن ، سر اشيب تند داشتن ، ناگهان سقوط كردن ، غير محلول وته نشين شونده ، جسم تعليق شونده يا متراسب ، خيلي سريع ، بسيار عجول ، ناگهاني ، رسوب شيميايي.

precipitate out

رسوب دادن

Keyword

Criteria