Port |
بندر، بندرگاه ، لنگرگاه ، مامن ، مبدا مسافرت ، فرودگاه هواپيما، بندر ورودي ، درب ، دورازه ، در رو، مخرج ، شراب شيرين ، بارگيري كردن ، ببندر اوردن ، حمل كردن ، بردن ، ترابردن. |
Port |
درگاه ، بندر. |
Port of call |
بندرواقع در مسير كشتي ، پاتوق. |
Port of entry |
بندر مقصد، بندرمحل ورود. |
Portability |
قابلت حمل ونقل يا ترابري. |
Portability |
قابليت حمل ، قابليت انتقال ، سبكي. |
Portable |
قابل حمل ، قابل انتقال ، سبك. |
Portable |
قابل حمل ونقل ، سفري ، سبك ، ترابرپذير، دستي. |
Portage |
بردن ، حمل ، باركشي ، كرايه ، ظرفيت كشتي. |
Portal |
باب ، سر در، دروازه ، مدخل ، ايوان ، سياهرگي. |
Portal to portal |
وابسته بمدتي كه كارگر از در ورودي تا شروع بكار صرف مينمايد. |
Portal vein |
(تش.) سياهرگ باب كبد. |
Portcullis |
محجر يانرده كشويي ، در ورودي قلعه هاي قديم ، پنجره كشودار، بستن ، مسدود كردن. |
Portend |
از پيش خبر دادن ، پيشگويي كردن ، حاكي بودن. |
Portent |
نشانه ، فال بد، خبر بد، شگفتي ، بد يمن بودن. |
Portentous |
بديمن ، داراي فال بد، بدفرجام ، بدشگون. |
Porter |
حمالي كردن ، حمل كردن ، ابجو، دربان ، حاجب ، باربر، حمال ، ناقل امراض ، حامل. |
Porterage |
باربري ، مخارج باربري. |
Porteress |
(portress=) دربان زن ، زن دربان صومعه. |
Porterhouse |
ابجو واغذيه فروشي. |
Portfolio |
كيف كاغذ، كيف چرمي بزرگ ، مقام ، سهام. |
Porthole |
پنجره كشتي يا هواپيما، دريچه ، مزغل ، سوراخ برج. |
Portico |
ايوان ، رواق ، سرسرا. |
Portiere |
پرده درب ورودي. |
Portion |
بخش ، جزء ، تكه ، بهره ، برخه ، سهم ، نصيب ، سرنوشت ، قسمت ، ارث ، تسهيم كردن ، سهم بندي كردن ، بخشيدن. |
Portion |
بخش ، سهم. |
Portionless |
بي حصه ، بي سهم ، بي ارث. |
Portland cement |
سيمان پورتلند. |
Portmanteau |
جامه دان ، چمدان ، جارختي ، جالباسي ، خورجين ، واژه مركب از دو واژه ، اميخته. |
Portrait |
تصوير، نقاشي ، عكس يا تصوير صورت ، تصوير كردن. |
Portraitist |
پيكر نگار، صورتگر. |
Portraiture |
نقاشي از صورت ، پيكر نگاري ، تعريف ، تصوير كردن. |
Portray |
تصوير كشيدن ، توصيف كردن ، مجسم كردن. |
Portrayal |
(م.م.) تصوير، نمايش ، مجسم سازي ، تجسم ، تعريف. |
Portrayer |
پيكر نگار، صورتگر. |
Portress |
(porteress=) دربان زن ، زن دربان صومعه. |
Portuguese |
اهل كشور پرتقال ، زبان پرتقالي. |
portfolios |
پورتفوليو - اوراق بهادار - رزومه |
portrays |
به تصوير کشيدن |