سوراخ ريز، منفذ، روزنه ، خلل وفرج ، در درياي تفكر غوطه ور شدن ، (باover)بمطالعه دقيق پرداختن ، با دقت ديدن.
(mushroom=) (گ.ش.) اغاريقون پر سوراخ.
خلل وفرج دار.
روزنه - منفذ
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains