سيخونك ، ضربت با چيز نوك تيز، فشار با نوك انگشت ، حركت ، سكه ، سكه زدن ، فضولي در كار ديگران ، سيخ زدن ، بهم زدن ، هل دادن ، سقلمه زدن ، كنجكاوي كردن ، بهم زدن اتش بخاري (با سيخ)، زدن ، اماس.
كلا ه زنانه اي كه نوك جلو امده اي دارد.
سيخ بخاري ، سيخ زن ، بازي پوكر.
(pokerfaced) چهره خشك وبيحالت ، قيافه گرفته وخشك ، بيعلا قه ، نچسب.
(jail=) زندان.
(poky) پست ، خفه ، گرفته ، دلگير، كهنه.
سيخونک - هل دادن
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains