Farsi Dictionary

Plumb

(.n):ژرف پيما، شاقول عمودي ، گلوله سربي ، (.vi.&.adj.vt.adv): راست ، بطور عمودي ، عمودا، درست ،عينا، لوله كشي كردن ، ژرف يابي كردن ، عمق پيمودن ، عمودي قرار دادن ، با شاقول ازمودن ، باسرب مهر وموم كردن ، شاقولي افتادن ، عمود بودن ، سرب.

Plumb bob

گلوله شاقول ، وزنه سربي.

Plumb line

شاقول ، خط عمودي.

Plumb rule

ريسمان كار يا شاقولي كه روي تخته اي اويزان باشد، تخته كار، خط كش معماري.

Plumbago

سرب سياه ، مغز مداد، گرافيت.

Plumbeous

سربي ، پوشيده از سرب ، گيج ، احمق.

Plumber

لوله كش.

Plumber's snake

فنر ياسيم لوله پاك كن.

Plumbery

لوله كشي ، سرب كاري ، كارخانه سرب كاري.

Plumbic

(plumbous) سرب دار، وابسته به سرب ، سربي.

Plumbiferous

سرب دار.

Plumbing

لوله كشي خانه ها، سرب كاري ، مساحي.

Plumbism

(طب) مسموميت در اثر سرب.

Plumbous

(plumbic) سرب دار، وابسته به سرب ، سربي.

Keyword

Criteria