توپي ، سوراخ گيره ، در، سر، قاش ، قاچ ، دوشاخه كليد اتصال ، سربطري ، توپي گذاشتن (در)، بستن ، درچيزي را گرفتن ، قاچ كردن ، تير زدن ، برق وصل كردن.
دو شاخه.
همساز براي اتصال.
به برق وصل كردن ، به پريز زدن.
(برق) دوشاخه را بسيم برق وصل كردن.
(امر-.د.گ-.ز.ع.) اراذل ، اوباش.
تخته سيم بندي.
وصل
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains