Farsi Dictionary

Plug

توپي ، سوراخ گيره ، در، سر، قاش ، قاچ ، دوشاخه كليد اتصال ، سربطري ، توپي گذاشتن (در)، بستن ، درچيزي را گرفتن ، قاچ كردن ، تير زدن ، برق وصل كردن.

Plug

دو شاخه.

Plug compatible

همساز براي اتصال.

Plug in

به برق وصل كردن ، به پريز زدن.

Plug in

(برق) دوشاخه را بسيم برق وصل كردن.

Plug ugly

(امر-.د.گ-.ز.ع.) اراذل ، اوباش.

Plugboard

تخته سيم بندي.

plugged

وصل

Keyword

Criteria