Plane |
صفحه ، سطح ، مستوي ، هواپيما. |
Plane |
هواپيما، رنده كردن ، با رنده صاف كردن ، صاف كردن ، پرواز، جهش شبيه پرواز، سطح تراز، هموار، صاف ، مسطح. |
Plane angle |
(هن.) زاويه مستوي. |
Plane geometry |
هندسه مسطحه. |
Planer |
تخته حروف كوب ، رنده كش. |
Planer tree |
(گ.ش.) درخت ازاد(serrata Zelkova). |
Planet |
(نج.) سياره ، ستاره سيار، ستاره بخت. |
Planet stricken |
(struck planet) گرفتن نحوست سيارات ، وحشت زده ، ستاره زده. |
Planet struck |
(stricken planet) گرفتن نحوست سيارات ، وحشت زده ، ستاره زده. |
Planet wheel |
(مك.) چرخ دنده چرخان بدور محور. |
Planetarium |
افلا ك نما، سياره نما، ستاره ديدگاه. |
Planetary |
وابسته به سياره ، ستاره اي ، نجومي ، جهاني. |
Planetesimal |
كوچك ستاره ، اجرام كوچك و بي شمار اسماني ، سيارات صغار. |
Planetoid |
ستارك ، اجرام ستاره مانند، سياره اي شكل ، سياره اي. |
planets |
سياره |