Farsi Dictionary

Pith

(تش.) مغز تيره ، مغز حرام ، مغز ميوه ، مخ استخوان ، اهميت ، قوت ، پر معني و عميق.

Pithecanthropus

(زيست شناسي) انسان اوليه ميمون نماي دوره ء پليوسن كه جمجمه اش در جاوه كشف شده.

Pithy

شبيه مغز، پرمغز، مختصر و مفيد، موثر.

Keyword

Criteria