Farsi Dictionary

Picto

پيشوندي بمعني عكس و تصوير.

Pictograph

خط تصويري ، نشان يا علا ءم تصويري ، صورت نگاره.

Pictography

صورت نگاري ، تصوير نگاري ، رمز نگاري.

Pictorial

تصويري ، مصور، تصوير نما، مجسم سازنده.

Keyword

Criteria