Pest |
طاعون ، بلا ، افت ، مايه ازار واسيب. |
Pester |
اذيت كردن ، بستوه اوردن ، بيحوصله كردن. |
Pesthole |
مكان مستعد براي بيماري واگير، لا نه بيماري وميكروب. |
Pesthouse |
بيمارستان طاعوني ها، اسايشگاه ، خسته خانه. |
Pesticide |
عامل ضد طاعون ، ماده ضد افت ، كشنده حشره موذي. |
Pestiferous |
طاعون اور، طاعون زده ، فاسد كننده اخلا ق ديگري ، مسري ، مضر، ازار دهنده ، عفوني. |
Pestilence |
بيماري طاعون ، ناخوشي همه جاگير، افت. |
Pestilent |
مهلك ، طاعوني ، طاعون اور. |
Pestilential |
وابسته به طاعون يا افت. |
Pestle |
دسته هاون ، (د.گ.) ران گوسفند، ران خوك ، خرد كردن ، پودر ساختن. |
Pesto |
پستو |