Farsi Dictionary

Pest

طاعون ، بلا ، افت ، مايه ازار واسيب.

Pester

اذيت كردن ، بستوه اوردن ، بيحوصله كردن.

Pesthole

مكان مستعد براي بيماري واگير، لا نه بيماري وميكروب.

Pesthouse

بيمارستان طاعوني ها، اسايشگاه ، خسته خانه.

Pesticide

عامل ضد طاعون ، ماده ضد افت ، كشنده حشره موذي.

Pestiferous

طاعون اور، طاعون زده ، فاسد كننده اخلا ق ديگري ، مسري ، مضر، ازار دهنده ، عفوني.

Pestilence

بيماري طاعون ، ناخوشي همه جاگير، افت.

Pestilent

مهلك ، طاعوني ، طاعون اور.

Pestilential

وابسته به طاعون يا افت.

Pestle

دسته هاون ، (د.گ.) ران گوسفند، ران خوك ، خرد كردن ، پودر ساختن.

Pesto

پستو

Keyword

Criteria