Farsi Dictionary

Pes

(ج.ش.- تش.) پاي جانور، هر عضو يا چيزي شبيه پا.

Pesky

ازار رسان ، زحمت دهنده ، مزاحم.

Peso

پسو، مسكوك امريكاي جنوبي.

Pessimism

بدبيني ، صفت بد، بدي مطلق ، فلسفه بدبيني.

Pessimist

بدبين.

Pessimistic

بدبين ، وابسته به بدبيني.

Pest

طاعون ، بلا ، افت ، مايه ازار واسيب.

Pester

اذيت كردن ، بستوه اوردن ، بيحوصله كردن.

Pesthole

مكان مستعد براي بيماري واگير، لا نه بيماري وميكروب.

Pesthouse

بيمارستان طاعوني ها، اسايشگاه ، خسته خانه.

Pesticide

عامل ضد طاعون ، ماده ضد افت ، كشنده حشره موذي.

Pestiferous

طاعون اور، طاعون زده ، فاسد كننده اخلا ق ديگري ، مسري ، مضر، ازار دهنده ، عفوني.

Pestilence

بيماري طاعون ، ناخوشي همه جاگير، افت.

Pestilent

مهلك ، طاعوني ، طاعون اور.

Pestilential

وابسته به طاعون يا افت.

Pestle

دسته هاون ، (د.گ.) ران گوسفند، ران خوك ، خرد كردن ، پودر ساختن.

Pesto

پستو

Keyword

Criteria