Pep |
حال ، نيرو، بشاشت ، چالا كي ، نيرو دادن. |
Peplum |
نوعي ردا يانيم تنه زنانه (م.م.) دامن كوتاه. |
Pepper |
فلفل ، فلفل كوبيده ، فلفلي ، باضربات پياپي زدن ، فلفل پاشيدن ، فلفل زدن به ، تيرباران كردن. |
Pepper and salt |
فلفل نمكي ، پارچه فلفل نمكي ، رنگ فلفل نمكي. |
Peppercorn |
دانه فلفل ، فلفل دانه ، چيز كم بها، جزءي ، ناچيز. |
Peppermint |
(گ.ش.) نعناع بياباني ، قرص نعناع. |
Peppery |
فلفل دار، تند، تند وتيز، گرم ، باروح. |
Peppy |
پرنيرو، سرحال ، چالا ك. |
Pepsin |
(pepsine) (تش.) پپسين ، انزيم گوارنده پروتلين در شيره معده. |
Pepsine |
(pepsin) (تش.) پپسين ، انزيم گوارنده پروتلين در شيره معده. |
Peptonize |
تبديل به پپتن كردن ، گواريدن ، هضم كردن |
pepper |
فلفل |
peptide |
پپتيد |
peptides |
پپتيدها |