Farsi Dictionary

Peace

صلح وصفا، سلا متي ، اشتي ، صلح ، ارامش.

Peace offering

پيشنهاد صلح.

Peace officer

امين صلح ، ضابط صلحيه.

Peace pipe

(calumet=) پيپ يا چپق صلح (درميان سرخ پوستان).

Peaceable

اشتي پذير، صلح دوست ، ارام.

Peaceful

مسالمت اميز، ارام ، صلح اميز.

Peacemaker

مصلح.

peace be with you

صلح با شما باشد - روانت آرام - روحت شاد

peacekeeping

حافظ صلح

Keyword

Criteria