Farsi Dictionary

Paten

دوري ، سيني ، بشقاب نان عشاي رباني.

Patent

اشكار، داراي حق امتياز، امتيازي ، بوسيله حق امتياز محفوظ مانده ، داراي حق انحصاري ، گشاده ، مفتوح ، ازاد،محسوس ، حق ثبت اختراع ، امتياز نامه ، امتياز ياحق انحصاري بكسي دادن ، اعطا كردن (امتياز).

Patent medicine

داروي اسپسياليته ، داروي اختصاصي.

Patentee

صاحب اختراع ثبت شده ، ذينفع اختراع به ثبت رسيده.

patently

آشکارا

Keyword

Criteria