Farsi Dictionary

Particular

مخصوص ، ويژه ، خاص ، بخصوص ، مخمص ، دقيق ، نكته بين ، خصوصيات ، تك ، منحصر بفرد.

Particular

ويژه ، خاص ، سختگير.

Particularism

دلبستگي بمرام خاصي ، اعتقاد باينكه نجات فقط براي برگزيدگان ميسر است.

Particularity

بستگي بعقايد خاصي ، داراي خصوصيات معيني ، خصوصيات برجسته ، دقت زياد، جزءيات.

Particularization

شرح دقيق.

Particularize

باذكر جزءيات شرح دادن.

Particular

خاص

particular way

راه خاص

particularized

خاص

particularly

به ويژه

Keyword

Criteria