جانبدار، طرفدار، مغرض ، جزءي ، ناتمام ، بخشي ، قسمتي ، متمايل به ، علا قمند به.
جزءي ، پاره اي ، طرفدارانه ، غير منصفانه.
رقم تقلي جزءي.
صحت جزءي.
پاره كسر، كسر جزءي.
پاره تابع ، تابع جزءي.
پاره ترتيب ، ترتيب جزءي.
پاره مجموعه ، حاصل جمع جزءي.
طرفداري ، جانبداري ، تعصب ، غرض.
پاره تعريف شده.
پاره مرتب.
ادغام جزيي
تا حدي
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains