Farsi Dictionary

Pare

سرشاخه چيدن ، قسمت هاي زاءد چيزي را چيدن ، تراشيدن ، چيدن ، كاستن ، پوست كندن.

Paregoric

مسكن درد، تخفيف دهنده درد، تنتور مسكن.

Parenchyma

جرم اصلي ، دژپيه ، مغز غده ، بافت اصلي.

Parent

پدر يا مادر، (درجمع) والدين ، منشاء ، بعنوان والدين عمل كردن.

Parentage

نسب.

Parental

والديني ، وابسته به پدر ومادر.

Parentheses

كمانها، پرانتز ها.

Parenthesis

كمانك ، پرانتز.

Parenthesis

جمله معترضه ، دو هلا ل ، دو ابر، پرانتز.

Parenthesize

بطور معترضه گفتن ، پرانتز گذاردن.

Parenthetic

بطور معترضه.

Parenthood

پدري ، والديني ، مقام والدين ، وظايف والدين.

Paresis

(طب) فلج ناقص ، فلج خفيف ، ضعف عضلا ني.

Paresthesia

اختلا ل حس لمس بصورت خارش ، مورمور شدن.

Pareve

(parve) بدون گوشت وشير.

Parenting

بچه داري

parents

پدر و مادر - والدين

paresthesia

a sensation of tingling, tickling, prickling, pricking, or burning of a person's skin with no apparent long-term physical effect.

Keyword

Criteria