Farsi Dictionary

Parch

برشته كردن ، بريان كردن ، نيم سوز كردن ، خشك شدن (باحرارت)، تفتيدن ، افتاب سوخته كردن.

Parchment

كاغذ پوست ، نسخه خطي روي پوست اهو.

parched

خشک

Keyword

Criteria