Farsi Dictionary

Paint

رنگ كردن ، نگارگري كردن ، نقاشي كردن ، رنگ شدن ، رنگ نقاشي ، رنگ.

Painter

نگارگر، نقاش ، پيكرنگار.

Painting

نقاشي.

Keyword

Criteria