Farsi Dictionary

Objective

قابل مشاهده ، بي طرف ، علمي و بدون نظر خصوصي ، حالت مفعولي ، بروني ، عيني ، هدف ، منظور.

Objective

مقصود، هدف ، عيني ، معقول.

Objective complement

(د.) اسم يا صفت يا ضميرمكمل صفت موضحه در مسنداليه ، مكمل موضوع.

objectives

اهداف

Keyword

Criteria