Farsi Dictionary

Nun

راهبه ، زن تارك دنيا.

Nunciature

سفارت پاپ.

Nuncio

سفير پاپ ، ايلچي پاپ ، پيك ، رسول.

Nuncupative

زباني ، شفاهي.

Nunnery

صومعه.

Keyword

Criteria