Farsi Dictionary

Nub

برامدگي ، قلنبه ، تكه.

Nubbin

ميوه ناقص ، ميوه نارس.

Nubble

برامدگي ياگره كوچك ، قنبلي.

Nubian

اهل كشور نوبي يا حبشه.

Nubile

قابل ازدواج و همسري.

Nubility

بلوغ ، تنه شوهر بودن.

Keyword

Criteria