Farsi Dictionary

Nap

چرت ، خواب نيمروز، چرت زدن ، (درپارچه و فرش) خواب ، پرز.

Napalm

ماده مخصوص تغليظ بنزين وتهيه بمب اتش زا و پرتاب شعله ، بمب اتشزا.

Nape

پشت گردن ، پس گردن ، قفا، هيره.

Naperian logarithm

لگاريتم نپري.

Napery

سفره و ملا فه هاي خانه ، دستمال سفره و سفره و غيره.

Naphtha

نفتا، بنزين سنگين.

Naphthalene

(ش.) هيدروكربن بفرمول 8H 01C، نفتالين.

Naphthol

(ش.) نفتل ، يكي از مشتقات نفتالين.

Napiform

شلغمي شكل ، شلجمي.

Napkin

دستمال سفره ، دستمال ، سينه بند، پيش انداز.

Napoleon

ناپللون ، چكمه پاشنه بلند، ناپللوني.

Napper

چرت زننده ، چرت زن.

Nappy

(درفرش) كلفت و پرزدار، خواب دار، قدري مست ، لول ، چموش ، ابجوي قوي.

naps

چرت

Keyword

Criteria