چندين ، متعدد، مضاعف ، چندلا ، گوناگون ، مضرب ، چند فاز، مضروب.
چندگانه ، چند برابر، متعدد، مضرب.
دستيابي چندگانه.
با نشاني چندگانه.
با درازي چندگانه.
دقت چند برابر.
منگنه چندگانه.
تسهيم كردن ، تسهيم.
چندتايي ، متعدد، مركب ، (درتلفن وتلگراف) چند خبر را همزمان بر روي يك سيم فرستادن.
تسهيم شده.
تسهيم.
تسهيم كننده.
مجراي تسهيم كننده.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains