Farsi Dictionary

Multiple

چندين ، متعدد، مضاعف ، چندلا ، گوناگون ، مضرب ، چند فاز، مضروب.

Multiple

چندگانه ، چند برابر، متعدد، مضرب.

Multiple access

دستيابي چندگانه.

Multiple address

با نشاني چندگانه.

Multiple length

با درازي چندگانه.

Multiple precision

دقت چند برابر.

Multiple punch

منگنه چندگانه.

Multiplex

تسهيم كردن ، تسهيم.

Multiplex

چندتايي ، متعدد، مركب ، (درتلفن وتلگراف) چند خبر را همزمان بر روي يك سيم فرستادن.

Multiplexed

تسهيم شده.

Multiplexing

تسهيم.

Multiplexor

تسهيم كننده.

Multiplexor channel

مجراي تسهيم كننده.

Keyword

Criteria