Farsi Dictionary

Mug

ابخوري ، ليوان ، ساده لوح ، دهان ، دهن كجي ، كتك زدن ، عكس شخص محكوم.

Muggy

گرم ، خفه ، مرطوب ، گرفته.

Mugged

کتک زدن - عکاسي از شخص

mugging

تهديد فرد با خشونت و با هدف سرقت

Keyword

Criteria