Farsi Dictionary

Mount

(.n):كوه ، تپه ، (.vi&.vtn.): بالا رفتن (باup)، سوار شدن بر، بلند شدن ، زيادشدن ، بالغ شدن بر، سوار كردن ،صعود كردن ، نصب كردن ، صعود، ترفيع ، مقواي عكس ، پايه ، قاب عكس ، مركوب (اسب ، دوچرخه وغيره).

Mount

سوار كردن ، سوار شدن ، نصب كردن.

Mountain

كوه ، (بصورت جمع) كوهستان ، كوهستاني.

Mountain ash

(گ.ش.) انواع تيس (sorbus).

Mountaineer

كوه نورد، كوهستاني ، كوه پيما، ساكن كوه ، كوه پيمايي كردن ، كوه نوردي كردن.

Mountainous

كوهستاني ، كوه مانند.

Mountaintop

قله كوه.

Mountant

صعود كننده ، بالا رونده ، سوار شونده ، متصاعد.

Mountebank

شارلا تان ، ادم حقه باز، حقه بازي كردن.

Mounted

سوار شده ، نصب شده.

Mountie

پليس سوار كانادا.

Mounting

پايه ، نگين دار، ارايش ، اسباب ، سوار شدن يا كردن.

mountain ranges

رشته کوه

Mountaineering

کوهنوردي

mountains

کوه ها

Keyword

Criteria