Farsi Dictionary

Miss

(..nvt.vi)از دست دادن ، احساس فقدان چيزي راكردن ، گم كردن ، خطا كردن ، نداشتن ، فاقدبودن(.n): دوشيزه.

Missal

كتاب نماز، كتاب دعا.

Missend

اشتباها فرستادن.

Misshape

تغيير شكل دادن ، بد شكل كردن.

Missile

اسلحه پرتاب كردني ، گلوله ، موشك ، پرتابه.

Missile man

موشك انداز.

Missilery

(missilry) موشك شناسي ، مبحث ساختمان وپرتاب موشك.

Missilry

(missilery) موشك شناسي ، مبحث ساختمان وپرتاب موشك.

Missing

گم ، مفقود، ناپيدا.

Missing link

حلقه مفقوده.

Mission

بماموريت فرستادن ، وابسته به ماموريت ، ماموريت ، هيلت اعزامي يا تبليغي.

Mission

ماموريت.

Mission time

مدت ماموريت.

Missionary

مبلغ مذهبي ، وابسته به مبلغين ، وابسته به هيلت اعزامي.

Missioner

ميسيونر، مبلغ مذهبي.

Missive

نامه رسمي.

Misspell

بااملا ي غلط نوشتن ، املا ي غلط بكار بردن.

Misspelling

غلط املا يي.

Misspend

تلف كردن ، برباد دادن ، ناروا خرج كردن.

Misstate

درست بيان نردن ، غلط اظهار داشتن ، غلط گفتن ، اظهار غلط كردن.

Misstatement

اظهار غلط.

Misstep

قدم اشتباه وغلط، اشتباه در قضاوت.

Missy

خانم كوچولو، دختر خانم ، خانم.

missed

از دست رفته

missions

ماموريت

Missouri

ميسوري

Keyword

Criteria