Farsi Dictionary

Mim

سنگين ، باوقار ساختگي ، كمرو، خجالتي.

Mime

نمايش خنده اور، تقليد، نمايش بدون گفتگو، تقليد در اوردن.

Mimeograph

ماشين تكثير، تكثير كردن ، استنسيل.

Mimeograph

دستگاه تكثير.

Mimer

هنرپيشه مقلد وكميك.

Mimesis

(در فلسفه ارسطو) تقليد، واگيري ، تقليد هنر از واقعيات.

Mimetic

وابسته به تقليد.

Mimic

تقليد كردن ، مسخرگي كردن ، دست انداختن تقليدي.

Mimicry

تقليد، شكلك سازي.

Mimosa

(گ.ش.) حساسه ، گياه حساس ، درخت گل ابريشم.

Keyword

Criteria