Farsi Dictionary

Micron

ميليونيم متر، ميكرون.

Micronesian

اهل جزاير ميكرونزي.

Micronize

بصورت ذرات ريز وپودر مانند در اوردن.

Micronucleus

(ج.ش.) يكي از دوهسته كوچكتر مركزي مژه داران كه رويش جانور را تحت كنترل دارد، خرد هسته.

Micronutrient

تركيبات اصلي ومغذي كه بمقدار خيلي كمي براي زندگي لا زمست (مثل ويتامين ها).

Keyword

Criteria