غذا، خوراكي ، شام يا نهار، ارد (معمولا غير از ارد گندم) بلغور.
(جنوب افريقا - گ.ش.) ذرت ، بلا ل ، خوشه ذرت.
موقع صرف غذا.
اردي ، اردنما، ترد، خشك ، لكه لكه.
كتمان گر، ادم چرب زبان ، شيرين زبان ، اهل تملق.
وعده هاي غذايي
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains