Farsi Dictionary

Margin

حاشيه ، كنار، لبه ، اندك ، حاشيه دار كردن ، حد، بودجه احتياطي ، مابه التفاوت.

Margin

حاشيه ، تفاوت.

Marginal

حاشيه اي ، مرزي.

Marginal

وابسته به حاشيه ، كم ، حاشيه اي.

Marginal check

مقابله مرزي ، برسي مرزي.

Marginal test

ازمون مرزي.

Marginalia

حواشي ، يادداشت هاي حاشيه ، حواشي بر متن كتاب.

marginalize

حاشيه راندن - منزوي کردن

Keyword

Criteria