Farsi Dictionary

Mar

اسيب رساندن ، زيان رساندن ، معيوب كردن ، ناقص كردن ، بي اندام كردن ، صدمه زدن ، اسيب.

Marabou

(ج.ش.) لك لك افريقايي ، پر لك لك ، نوعي ابريشم خام ، ادم سبزه يا گندم گون ، روحاني.

Marabout

(ج.ش.) لك لك افريقايي ، پر لك لك ، نوعي ابريشم خام ، ادم سبزه يا گندم گون ، روحاني.

Maraca

(ج.ش.) طوطي برزيلي.

Maraschino

عرق البالو.

Marasmus

(گ.ش.) قارچ كوچك سفيد هاگ.

Maratha

(mahratta) اهل بمبيي.

Marathon

مسابقه دو ماراتون ، مسابقه دوصحرايي.

Maraud

نهب وغارت كردن ، بقصد غارت حمله كردن ، دله دزدي يا تلا ش كردن ، غارت كردن ، چپاول كردن.

Marauder

غارتگر، چپاولگر.

Maravedi

سكه مسي اسپانيايي.

Marble

سنگ مرمر، تيله ، گلوله شيشه اي ، تيله بازي ، مرمري ، رنگ ابري زدن ، مرمرنماكردن.

Marble cake

كيك كره دار برنگ روشن.

Marbleize

رنگ مرمري زدن ، رنگ ابري كردن.

Marbling

مرمر كاري.

Marbly

مرمر نما، مرمرين.

Marc

تفاله ميوه جات ، نوعي عرق.

Marcasite

حجرالنور، مرغش ، پيريت اهن ، ماكاسيت.

Marcel

گيسو را فر زدن ، فر گيسو.

March

راه پيمايي ، قدم رو، قدم برداري ، گام نظامي ، موسيقي نظامي يا مارش ، سير، روش ، پيشروي ، ماه مارس ، راه پيمايي كردن ، قدم رو كردن ، نظامي وار راه رفتن ، پيشروي كردن ، تاختن بر.

Marchen

داستان ، حكايت ، قصه.

Marcher

رژه رونده ، راه پيما.

Marchesa

زن ايتاليايي ، ماركيز، زوجه ماركي.

Marchioness

زوجه ماركي ، نوعي گلا بي ، كلفت.

Marchpane

نان شيريني بادامي ، چيز شيرين ولذيذ.

Mardi gras

سه روز قبل از چهارشنبه توبه كاتوليك ها كه در استان لويزيانا كاروان شادي حركت ميكند.

Mare

ماديان ، بختك ، كابوس ، عجوزه ، جادوگر، ماليخوليا، سودا، (در سطح ماه)تاريكي ، دريا.

Mare clausum

درياي بسته.

Mare liberum

درياي ازاد.

Mare's nest

چيز خوش ظاهر وبد باطن ، چيز قلا بي.

Mare's tail

(گ.ش.) هپوريس رسمي.

Margarin

مارگارين ، كره تقليدي ، كره نباتي.

Margarite

مرواريد، گل مرواريد، ميكاي مرواريدي.

Margay

(ج.ش.) گربه پلنگي امريكاي جنوبي.

Marge

حاشيه ، كنار، لبه ، حاشيه دار كردن.

Margent

حاشيه ، كناره ، لبه ، حاشيه كتاب ، تفسير.

Margin

حاشيه ، كنار، لبه ، اندك ، حاشيه دار كردن ، حد، بودجه احتياطي ، مابه التفاوت.

Margin

حاشيه ، تفاوت.

Marginal

حاشيه اي ، مرزي.

Marginal

وابسته به حاشيه ، كم ، حاشيه اي.

Marginal check

مقابله مرزي ، برسي مرزي.

Marginal test

ازمون مرزي.

Marginalia

حواشي ، يادداشت هاي حاشيه ، حواشي بر متن كتاب.

Margrave

مرز دار، مرزبان.

Margravine

زن مرزبان.

Marguerite

(گ.ش.) گل داودي ، ميناي چمني ، گل مينا.

Marian

وابسته به مريم ، مريمي ، وابسته بماري.

Marigold

(گ.ش.) گل هميشه بهار، گل جعفري.

Marihuana

(گ.ش.) تنباكوي وحشي بياباني ، بته شاهدانه ، كنف ، حشيش ، ماري جوانا.

Marijuana

(گ.ش.) تنباكوي وحشي بياباني ، بته شاهدانه ، كنف ، حشيش ، ماري جوانا.

Marimba

(مو.) سنتور چوبي افريقاي جنوبي ومركزي.

Marina

تفرجگاه ساحلي ، لنگرگاه يا حوضچه مخصوص توقف قايق هاي تفريحي.

Marinade

اب نمك كه سركه وشراب وادويه بان زده وگوشت ماهي را دران مي خوابانند.

Marinate

ترد كردن گوشت با خيس كردن ان در ماست يا اب ليمو وغيره.

Marine

دريايي ، بحري ، وابسته به دريانوردي ، تفنگدار دريايي.

Mariner

ملوان ، دريانورد، كشتيران.

Mariolatry

مريم پرستي ، پرستش مريم مادر عيسي.

Mariology

مبحث زندگي مريم باكره ، شناسايي مريم باكره.

Marionette

عروسك خيمه شب بازي ، نوعي مرغابي.

Mariposalily

(گ.ش.) حشيشه الجميل.

Marish

مرداب ، باتلا ق ، مردابي ، باتلا ق وار.

Marital

شوهري ، زوجي ، ازدواجي ، نكاحي.

Maritime

بحري ، دريايي ، وابسته به بازرگاني دريايي ، وابسته بدريانوردي ، استان بحري ياساحلي.

Marjoram

(گ.ش.) مرزنگوش ، مرزنجوش.

Mark

ارزه ، نمره ، نشانه ، نشان ، علا مت ، داغ ، هدف ، پايه ، نقطه ، درجه ، مرز، حد، علا مت گذاشتن ، توجه كردن.

Mark

نشان.

Mark down

تنزل قيمت ، پايين اوردن قيمت.

Mark sense

نشان درياب ، نشان گذار.

Mark sense reader

نشان خوان.

Mark sensing

نشان دريابي ، نشان گذاري.

Mark up

نرخ فروش را بالا بردن ، افزايش نرخ اجناس.

Markdown

پايين اوردن قيمت.

Marked

مشخص ، علا مت دار.

Marked

نشاندار.

Marker

نشانگر، نشانه.

Marker

نشان گذار، علا مت ، نشانه.

Market

بازار، محل داد وستد، مركز تجارت ، فروختن ، در بازار داد وستد كردن ، درمعرض فروش قرار دادن.

Market

بازار، به بازار عرضه كردن.

Market research

تحقيقات علمي در بازار وداد وستد كالا.

Market value

قيمت مناسب براي خريدار وفروشنده.

Marketability

قابليت عرضه در بازار.

Marketable

قابل فروش ، قابل عرضه در بازار.

Marketing

بازار يابي.

Marketplace

بازار گاه ، ميدان فروش كالا ، بازار.

Marking

علا مت گذاري ، نشان.

Marking

نشان دار سازي ، نشان.

Markov chain

زنجير ماركوف.

Marksman

تيرانداز ماهر، نشانه گير.

Marl

پيچيدن طناب ، دولا بستن ، اهك رس ، خاك اهكدار، خاك كود، باخاك اهكدار كود دادن.

Marlin

(ج.ش.) ماهي شكاري بزرگ (از جنس makaria)، نيزه ماهي

Marline

.=marlin

Marlinespike

(marlinspike) (د.ن.) طناب بازكن ، ريسمان واكن ، طناب گشا، ماهي باله نرم اعماق دريا، نيزه ماهي.

Marlinspike

(marlinespike) (د.ن.) طناب بازكن ، ريسمان واكن ، طناب گشا، ماهي باله نرم اعماق دريا، نيزه ماهي.

Marlite

خاك اهكدار.

Marmalade

مرباي نارنج ، مرباي به ، لرزانك.

Marmoreal

مرمري ، مرمرنما، ساخته شده از مرمر.

Marmorean

مرمري ، مرمرنما، ساخته شده از مرمر.

Marmoset

(ج.ش.) بوزينه كوچك امريكايي كه دم انبوهي دارد.

Marmot

(ج.ش.) موش خرماي كوهي.

Maroon

(گ.ش.) شاه بلوط اروپايي ، رنگ خرمايي مايل بقرمز، درجزيره دورافتاده ياجاهاي مشابهي رها شدن يا گير افتادن.

margarine

مارگارين - کره

margarita

مارگاريتا - نوشيدني ترکيب شده از تکيلا و ليمو

marginalize

حاشيه راندن - منزوي کردن

marital rape

آزار زناشويي - تجاوز زناشويي

mark

علامت

mark off

علامت

Marred

خدشه دار

Marriages

ازدواج

marshland

تالاب

martial art

هنر رزمي

Keyword

Criteria