Farsi Dictionary

Manual

دستي ، وابسته بدست ، انجام شده با دست ، كتاب دستي ، نظامنامه ، مقررات ، كتاب راهنما.

Manual

دستي ، كتاب راهنما.

Manual control

كنترل دستي.

Manual input

ورودي دستي.

Manual operation

عمل دستي.

Manual override

القاي دستي.

Manual training

دوره اموزش هنرهاي دستي.

Manually

بصورت دستي ، با دست.

Keyword

Criteria