Farsi Dictionary

Mal

پيشوندي بمعني بد و مضر.

Mala fide

(حق.- لا تين) سوء نيت ، فكر بد.

Malachi

(malachias) قاصد، پيك ، ملا كي نبي ، نام يكي از كتب عهد عتيق.

Malachias

(malachi) قاصد، پيك ، ملا كي نبي ، نام يكي از كتب عهد عتيق.

Malachite

مرمر سبز، مالا كيت.

Malacology

(ج.ش.) نرم تن شناسي.

Malacon

(malacone) نوعي زرقون يا زرگون قهوه اي.

Malacone

(malacon) نوعي زرقون يا زرگون قهوه اي.

Maladaptation

عدم توافق ، عدم تناسب ، سوء تناسب.

Maladapted

نامناسب ، بي توافق.

Maladaptive

ناهنجار.

Maladjusted

ناسازگار، بي توافق ، دژسازگار، كژ سازگار.

Maladjustment

كژ سازگاري ، تعديل وتنظيم غلط، عدم تطبيق ، عدم توافق

Maladminister

بد اداره كردن ، بطور سوء اداره كردن.

Maladministration

سوء اداره.

Maladroit

بي مهارت ، ناشي ، بي دست وپا، ناهنجار، زشت.

Malady

ناخوشي ، فاسد شدگي ، بيماري ، مرض.

Malaga

بندر مالا گا(درجنوب اسپانيا).

Malagasy

ماداگاسكار.

Malaguena

نوعي رقص اسپانيولي (شبيه fandango).

Malaise

(malease) (طب) ناراحتي ، بيقراري ، احساس مرض.

Malamute

(malemute) (ج.ش.) سگ سورتمه كش امريكاي شمالي.

Malapert

بي شرم ، گستاخ ، جسور.

Malaprop

كسيكه واژه ها را اشتباه بكار ميبرد.

Malapropian

كسيكه لغات را غلط بكار ميبرد.

Malapropism

استعمال غلط وعجيب وغريب لغات ، سوء استعمال كلمات.

Malapropos

نابهنگام ، بيموقع ، بي محل ، نابجا، نامناسب.

Malar

(ج.ش.) وابسته به شقيقه ياگونه ، گونه اي.

Malaria

مالا ريا، نوبه.

Malarial

وابسته به مالا ريا، نوبه اي.

Malate

(ش.) نمك اسيد سيب ، نمك اسيد ماليك.

Malay

مالا يا، ماله.

Malayan

اهل ماله (مالا يا).

Malcontent

ياغي ، سركش ، متمرد، ناراضي ، اماده شورش.

Maldemer

(seasickness=) ناخوشي دريا.

Male

جنس نر، مذكر، مردانه ، نرينه ، نرين ، گشن.

Male alto

.= countertenor

Male fern

(گ.ش.) سرخس نر، كيل دارو، بسفايج.

Male sterile

گامت هاي عقيم وبي خاصيت نر.

Malease

(malease) (طب) ناراحتي ، بيقراري ، احساس مرض.

Maledict

لعنت كردن بر، بدگويي كردن ، لعن كردن ، ملعون.

Malediction

لعنت ، بدگويي ، لعن.

Malefactor

بدكار، تبه كار، جاني ، جنايت كار، جنايت اميز.

Malefic

زيان اور، مضر، موذي ، حيله گر، شرير.

Maleficence

تبه كاري ، بدجنسي.

Maleficent

زيان اور، تبه كار، شرير، شيطان ، بدجنس.

Malemute

(malamute) (ج.ش.) سگ سورتمه كش امريكاي شمالي.

Malentendu

اشتباه فهميدن ، سوء تفاهم.

Malevolence

بدخواهي ، بدنهادي ، شرارت ، بدسگالي.

Malevolent

بدخواه ، بدنهاد، (درموردستاره بخت) نحس.

Malfeasance

بدكاري ، بدكرداري ، شرارت ، كار خلا ف قانون.

Malformation

نقص خلقتي ، ناهنجاري ، بدشكلي ، بدريختي.

Malformed

بدريخت ، ناقص ، بدشكل ، ناهنجار.

Malfunction

بدعمل كردن.

Malfunction

سوء عمل.

Malgre

باوجود، معهذا، عليرغم.

Malic acid

(ش.) اسيد ماليك بفرمول.C4 H6 O5

Malice

بدانديشي ، بدجنسي ، بدخواهي ، عناد، كينه توزي ، نفرت ، قصد سوء.

Malicious

بد انديش ، از روي بدخواهي ، از روي عناد.

Malign

(طب) بدخيم ، بدنهاد، بدخواهي كردن ، بدنام كردن.

Malignancecy

بدخيمي ، بدخواهي ، بدجنسي.

Malignant

بدطينت ، خطرناك ، زيان اور، صدمه رسان ، كينه جو، بدخواه ، متمرد، سركش ، (طب)بدخيم.

Malignity

بدطينتي ، بدخيمي.

Malines

تور ظريف ابريشمي و اهاردار كه براي لباس وكلا ه زنانه بكار ميبرند.

Malinger

خود را بناخوشي زدن ، تمارض كردن.

Malison

فحش ، ناسزا، نفرين.

Malkin

ماده شيطان ، ماده ديو، زن شلخته ، مترسك ، لولوي سرخرمن ، گربه.

Mall

پياده رو پردرخت وسايه دار، تفرجگاه.

Mallard

(ج.ش.) اردك وحشي ، نوعي مرغابي وحشي.

Malleability

باخاصيت چكش خواري ، نرمي ، قابليت انعطاف.

Malleable

چكش خور، نرم وقابل انعطاف.

Malleation

چكش خوري ، جاي چكش.

Mallemuck

(ج.ش.) مرغ طوفان اقيانوس منجمد شمالي.

Mallet

گرز، پتك ، چكش ، كلوخ كوب ، چوگان ، زدن ، چكش زدن ، كوبيدن.

Mallow

(گ.ش.) پنيرك پنبه ايراني ، گل خطمي.

Malm

سنگ اهكدار، خاك اهكدار.

Malmsey

شراب شيرين قبرس.

Malnourished

(undernourished=) دچار سوء تغذيه ، بد تغذيه شده.

Malnutrition

سوء تغذيه ، تغذيه ناقص ، نرسيدن مواد غذايي.

Malocclusion

(حق.- لا تين) با سوء نيت ، داراي سوء نيت.

Malodor

بوي زننده ، بوي بد.

Malodorous

بد بو.

Malose

(ش.) ماده قندي سمنو.C12 H22 O11

Malposition

جابجا شدگي جنين ، حالت غير طبيعي جنين.

Malpractice

عمل سوء ، سوء اداره ، معالجه غلط.

Malt

جو سبز شده خشك ، مالت ، ابجو ساختن ، مالت زدن ، بحالت مالت دراوردن.

Malt liquor

مشروبي شبيه ابجو كه با مالت تخمير ميشود.

Malta

جزيره مالت.

Malta fever

تب مالت ، بروسلوز.

Maltase

(ش.) مالتاز، ماده تخميري حل شدني.

Maltese

اهل مالت.

Maltha

(malthite) چسب قير وموم ، زفت معدني ، نوعي موم معدني

Malthite

(maltha) چسب قير وموم ، زفت معدني ، نوعي موم معدني.

Malthusian

پيرو عقيده توماس مالتوس.

Maltreat

بدرفتاري كردن ، بدكار كردن.

Maltster

مالت ساز، سمنوساز.

Malvasia

(گ.ش.) نوعي انگور.

Malversation

دغل بازي ، تقلب ، اختلا س ، خلا ف ، خيانت در امانت.

malfunctions

اختلال در عملکرد

maliciously

کينه جويانه - بدتر

malignancy

کينه جويي - بدخواهي - سرطاني

maltreatment

بدرفتاري

Keyword

Criteria