حلقه ، حلقه طناب ، گره ، پيچ ، چرخ ، خميدگي ، حلقه دار كردن ، گره زدن ، پيچ خوردن.
حلقه ، حلقه زني.
تنه حلقه ، بدنه حلقه.
مقابله حلقه.
كنترل حلقه زني.
متغيير كنترل كننده حلقه.
ارزش دهي اغازي در حلقه.
مزغل ساختن ، سوراخ ديده باني ايجاد كردن ، مزغل ، سوراخ سنگر، سوراخ ديدباني ، راه گريز، مفر، روزنه.
حلقه زني.
دستورالعمل حلقه زني.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains