Farsi Dictionary

Loop

حلقه ، حلقه طناب ، گره ، پيچ ، چرخ ، خميدگي ، حلقه دار كردن ، گره زدن ، پيچ خوردن.

Loop

حلقه ، حلقه زني.

Loop body

تنه حلقه ، بدنه حلقه.

Loop checking

مقابله حلقه.

Loop control

كنترل حلقه زني.

Loop control variable

متغيير كنترل كننده حلقه.

Loop initializaion

ارزش دهي اغازي در حلقه.

Loophole

مزغل ساختن ، سوراخ ديده باني ايجاد كردن ، مزغل ، سوراخ سنگر، سوراخ ديدباني ، راه گريز، مفر، روزنه.

Looping

حلقه زني.

Looping instruction

دستورالعمل حلقه زني.

Keyword

Criteria