Farsi Dictionary

Logistic

منطقي ، استدلا لي ، محاسبه اي ، علم منطق.

Logistic

منطق نمادي ، مربوط به منطق نمادي.

Logistic curve

منحني نمايش عملي كه بيشتر بشكل S است.

Logistician

امايشگر.

Logistics

امايش ، امادها، (نظ.) مبحث تداركات لشكر كشي ، شعبه اي از فنون نظامي كه درباره فن لشكركشي و وساءط نقليه وتهيه اردوگاه واذوقه ومهمات لا زمه درطي لشكر كشي بحث ميكند.

Logistical

تدارکاتي

Keyword

Criteria