Farsi Dictionary

Lint

پارچه زخم بندي ، كهنه ، ليف كتان ، (نظ.) فتيله ، ضايعات پنبه.

Lint

كرك ، پرز.

Lintel

تير سردر، سنگ سردر.

Linter

ماشيني كه پس از پاك كرن پنبه الياف كوتاه چسبيده به تخم پنبه را ميگيرد، الياف كوتاه پنبه كه به تخم پنبه چسبيده است.

Keyword

Criteria