Life |
جان ، زندگي ، حيات ، عمر، رمق ، مدت ، دوام ، دوران زندگي ، موجود، موجودات ، حبس ابد. |
Life belt |
كمربند نجات غريق ، لا ستيك نجات غريق. |
Life cycle |
مدارج ومراحل مختلف حياتي انسان وجانوران ، دوره زندگي. |
Life expectancy |
عمر متوسط، سن متوسط. |
Life force |
(vital elan) (فلسفه برگسن) زيست نيرو، نشاط حيات. |
Life giving |
حيات بخش ، نيروبخش ، روانبخش. |
Life insurance |
بيمه عمر. |
Life net |
تور نجات (كه براي نجات حريق زدگان يا بازيگران سيرك بكار ميرود). |
Life of riley |
روش زندگي خوش ايند و پرتجمل. |
Life peer |
لرد يا اشرافي غير قابل توارث ، عنوان. |
Life preserver |
وسيله نجارت غريق وغيره ، اسباب نجات. |
Life raft |
قايق نجات ، قايق چوبي كه براي نجات غريق بكار ميرود. |
Life size |
(در مورد مجسمه وتصوير وغيره) باندازه شخص زنده ، باندازه طبيعي. |
Life test |
ازمون حيات. |
Life vest |
وسيله نجات غريق كه بشكل لباسي دوخته وبرتن ميكنند وبهنگام لزوم انرا باد مينمايند، لباس نجات غريق (jacket life). |
Life zone |
منطقه حياتي ، منطقه زيست شناسي. |
Lifeblood |
خون حياتي ، نيروي حياتي. |
Lifeboat |
قايق نجات. |
Lifebuoy |
كمربند ياحلقه نجات شناوري كه براي نجات غريق بر روي اب شناور ميباشد، گوي شناور. |
Lifeguard |
نگهبان ، گارد، مامور نجات غريق. |
Lifeless |
مرده ، عاري از زندگي. |
Lifelike |
زندگي مانند، واقعي. |
Lifeline |
(كف بيني) خط زندگي ، طناب يا رسن نجات غواص ، شاهراه. |
Lifelong |
مادام العمري ، براي تمام عمر، برابر يك عمر. |
Lifemanship |
متشخص وبرجسته شدن يا تظاهر به تشخص كردن بوسيله تحت تاثير گذاردن ديگران ، ايجادتشخص. |
Lifer |
(ز.ع.) محكوم به حبس ابد، حكم حبس ابد. |
Lifesaver |
نجات دهنده زندگاني ، عضو دسته نجات غريق وامثال ان. |
Lifesaving |
نجات غريق ، وسيله نجات غريق ، نجات دهنده زندگي. |
Lifetime |
عمر، مدت زندگي ، دوره زندگي ، مادام العمر، ابد. |
Lifetime |
عمر. |
Lifeway |
طرز زندگي. |
Lifework |
كار يانتيجه يك عمر زندگي. |
Life is Fun! |
زندگي سرگرم کننده است! |
life jacket |
جليقه نجات |
Life Science |
علوم زندگي |
lifecycle |
چرخه عمر |
lifespan |
طول عمر |
lifestyle |
شيوه زندگي |