Farsi Dictionary

Lee

سمت پناه دار، انسوي كشتي كه از باد در پناه است ، بادپناه ، حمايت.

Lee shore

ساحل در معرض باد، مايه خطر، واقع در سمت پناه دار كشتي ، سوي قسمت پناه داركشتي ، سمت پناه دار كشتي ، كشتي بادپناه.

Leeboard

ورق فلزي ياتخته واقع در سمت باد پناه قايق.

Leech

زالو، حجامت ، اسباب خون گيري ، خفاش خون اشام ، انگل ، مزاحم ، شفا دادن ، پزشكي كردن ، زالو انداختن ، طبيب.

Leek

(گ.ش.) تره فرنگي ، گندنا.

Leer

جنبه ، قيافه ، رنگ قيافه ، منظر، نگاه كج ، نگاه چپ ، نگاه دزدكي ، از گوشه چشم نگاه كردن ، نگاه كج كردن ، خالي ، تهي ، مجوف.

Lees

ته نشين ، درده.

Leeway

يك ورشدگي كشتي در اثر باد، حركت يك وري ، انحراف ، (مج.) مهلت ، عقب افتادگي ، راه گريز.

leeks

تره فرنگي

leery

مشکوک - محتاط - مراقب

leeward

بادپناه - پشت به باد

Keyword

Criteria