Farsi Dictionary

Leather

چرم ، بند چرمي ، قيش ، قيش چرمي ، چرمي كردن ، چرم گذاشتن به ، شلا ق زدن.

Leatherette

كاغذ يا پارچه چرم نما.

Leathern

چرمي ، ساخته شده از چرم ، بشكل چرم.

Leatherneck

ملوان ، جزو افراد تفنگداران دريايي.

Leatheroid

چرم مانند.

Leatherwood

(گ.ش.) درخت ميشن (palustris Dirca).

Leathery

چرمي.

Keyword

Criteria