Lath |
توفال ، توفال كوبي كردن ، اهن نبشي. |
Lathe |
ماشين تراش ، چرخ كوزه گري ، تراش دادن ، خراطي كردن. |
Lathe |
ماشين تراش ، چرخ خراطي ، تراش دادن. |
Lather |
كف صابون ، كف يا عرق اسب ، صابون زدن ، كف بدهان اوردن ، هيجان. |
Lathery |
مثل كف صابون ، كف الود. |
Lathing |
توفال كوبي ، تخته كوبي ، تراشكاري. |