Farsi Dictionary

Late

دير، ديراينده ، اخير، تازه ، گذشته ، كند، تا دير وقت ، اخيرا، تاديرگاه ، زياد، مرحوم.

Lateen sail

بادبان سه گوش ، كشتي داراي بادبان سه گوش.

Lateener

كشتي داراي بادبان سه گوش.

Lately

اخيرا، بتازگي.

Laten

دير شدن ، دير كردن.

Latency

دوره عكس العمل ، پنهاني ، ناپيدايي ، پوشيدگي ، دوره كمون ، مرحله پنهاني.

Latency

ركود، نهفتگي.

Latency time

مدت ركود.

Latensification

تقويت عكس ظاهر شده عكاسي بوسيله مواد شيميايي.

Latensify

بوسيله مواد شيميايي تقويت كردن.

Latent

پنهان ، ناپيدا، پوشيده ، درحال كمون ، مكنون.

Latent

راكد، نهفته.

Latent period

(طب) دوره كمون مرض.

Laterad

پهلويي ، جانبي ، افقي ، واقع درخط افقي ، جنبي.

Lateral

پهلويي ، جانبي ، افقي ، واقع درخط افقي ، جنبي.

Lateral

جانبي ، عرضي.

Lateral pass

پاس توپ فوتبال از پهلو.

Laterization

تبديل سنگ به رسوب صخره هاي قرمز (laterite).

Latex

شيرابه ، شيره گياهي ، لا ستيك خام ، بالا ستيك ساختن.

Later

بعدا

laterality

برتري جانبي - برتري يک دست بر دست ديگر

latest

آخرين - اخيرا - هم اکنون

Keyword

Criteria