لگدزدن ، باپازدن ، لگد، (درتفنگ)پس زني ، (مشروب)تندي.
(ز.ع.امر) مشاركت كردن در، سهم دادن در، كردن ، دارفاني را وداع گفتن.
توپ زدن ، شروع مسابقه فوتبال.
(دراسكي بازي) نيم چرخش.
پس زدن (ماشين وغيره)، لگدزدن ، بازپرداخت.
لگدزن ، اعتراض كننده.
استراحت کردن
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains