در ميان اوردن ، بطور معترضه گفتن ، (م.ل.) در ميان انداختن ، در ميان امدن ، مداخله كردن.
(د.) حرف ندا، صوت ، اصوات.
معترضه ، اصواتي ، ندايي.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains