Farsi Dictionary

Intercept

بريدن ، قطع كردن ، جدا كردن ، حاءل شدن ، جلو كسي را گرفتن ، جلو گيري كردن.

Intercepter

بازدارنده ، متقاطع.

Interception

جلوگيري ، حاءل شدن ، قطع كردن.

Keyword

Criteria